آیا لذت همه‌چیزی است که در زندگی به دنبال آنیم؟

آیا لذت همه‌چیزی است که در زندگی به دنبال آنیم؟

اگر با این پرسش روبه‌رو شویم که در زندگی به دنبال چه چیز باید بود، پاسخ بسیاری از ما معمولاً به مجموعه‌ای از خواسته‌های آشنا بازمی‌گردد؛ خواسته‌هایی مانند داشتن شغلی جذاب و پردرآمد، ساختن خانواده‌ای صمیمی و امن، دستیابی به موفقیت‌های تحصیلی ، مهربانی و کمک به دیگران و لحظه‌های خوشی و تفریح. در نگاه نخست به نظر می‌رسد همه‌ی این‌ها قرار است برای ما تجربه‌هایی خوشایند و لذت‌بخش بسازند که در مجموع، زندگی را ارزشمند و رضایت‌بخش می‌کنند.

اما اگر از زاویه‌ای کلی‌تر به موضوع نگاه کنیم، می‌توانیم این پرسش را مطرح کنیم که اساساً زندگی انسانی چه ویژگی بنیادی باید داشته باشد تا بتوان آن را زندگیِ خوب نامید. به تعبیر دیگر، آن عنصر اصلی که به زندگی انسان معنا و ارزش می‌دهد چیست؟ پاسخ اولیه به نظر دشوار نمی‌رسد، زیرا بر پایه‌ی همان شهود روزمره‌ی خود درباره‌ی زندگی، معمولاً تصور می‌کنیم زندگیِ خوب همان زندگی‌ای است که در آن تجربه‌های لذت‌بخش بیشتری وجود دارد و میزان شادی، رضایت و احساس خوشی ما بالاتر است.

با این حال، پرسش واقعی از همین‌جا آغاز می‌شود: آیا لذت می‌تواند تنها معیار ما برای سنجش کیفیت زندگی باشد؟ اگر تمام خوشی‌ها، آرزوها و خواسته‌های ما در دسترس باشند، آیا باز هم احساس رضایت و کامل بودن خواهیم داشت، یا چیزی در درون ما وجود دارد که فراتر از لذت، در جست‌وجوی معنا، ارتباط و حقیقت است؟

در نشست این هفته‌ی بلنک، با شنیدن دیدگاه‌های متفاوت و به اشتراک گذاشتن تجربه‌های شخصی، تلاش می‌کنیم نسبت میان لذت و معنا را در زندگی انسانی بررسی کنیم و ببینیم آیا تجربه‌های لذت‌بخش، تمام آن چیزی هستند که برای ساختن یک زندگی خوب به آن نیاز داریم، یا آنچه ما را زنده نگه می‌دارد، چیزی عمیق‌تر از لذت است.